سلام دو ساله ک مادربزرگام ب رحمت خدا رفتن سال ۹۸ یکیشون سکته قلبی اون یکی رو درست نمیدونم ولی هردو در عرض سه ماه خیلی از اونموقع بهشون فکر میکنم مادر و پدرم تو خودشونن گاهی حرف میزنن دلم براشون میسوزه اما اینک خودم دودفعس یهو گریم میگیره ولی سعی میکنم جلوشون گریه نکنم نمیدونم چیکار کنم ی مدتم هست از نظر و رفتار بقیه ناراحت میشم و میریزم تو خودم خودمو نتونستم کامل دوست داشته بشم میگم چرا ی سری از من خوششون نمیاد حتی بخاطرش نرفتم ادامه بدم درسمو ولی درس میخوندم نمره هام ۱۷ ب بالا بود ولی حس به هرچیزی رو از دست دادم و نمیتونم از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم انگار ی نوع زجره ادمای منفی و از خودم دور میکنم اما بازم هستن ینی بخاطرشون نباید بیرون برم کلی ب اشتراک گذاشتم ک چندتاپیک نشه ������